بالاخره بعد از مدت ها با یه اپرای فوق العاده زیبا اومدم. حالا که جویس دیدوناتوی عزیز رو شناختین یکی از اپراهاشم بشناسید. درواقع با این پست،یه تیر و دو نشون دارم! هم یه اپرای جدید اثر روسینی عزیز و هم آشنایی بیشتر با جویس دیدوناتو!
اپرای سیندرلا اثر جیاکامو روسینی، آهنگساز و اپراساز ایتالیایی
عارضم خدمت شما که تقریبا همه ی شما داستان سیندرلا رو می دونید . این داستان زیبا جانبخش بسیاری آثار هنری نظیر تاتر ها، فیلم ها ، انیمیشن ها و ... شد. اصل و اساس افسانه ی سیندرلا اولین بار توسط شارل پرو نویسنده ی پر آوازه ی فرانسوی خلق شد و بعدها با تغییراتی در داستان ، لیبرتوی سیندرلا به روسینی جوان داده شد. این داستان به قدری زیباست که هرچه از آن بسازند محشر است. همانطور که گفتم اپرای سیندرلا اندکی با داستان اصلی مغایر است. سیندرلا در اپرا به جای نامادری ، یک ناپدری بدجنس به نام دون مگنیفیکو دارد و ناخواهری هایش از طرف مادری خواهر واقعی اش هستند. در واقع حاصل ازدواج مادر او با دون مگنیفیکو هستند. همچنین شخصیت فرشته ی نجات نیز در داستان تبدیل به یک مرد مهربان و از نزدیکان شاهزاده ی جوان قصه شده. مهم ترین عنصر این اپر یعنی „کفش بلورین” نیز در داستان عوض شده. دلیل تغییر این اجزا این است که در زمان روسینی امکان نمایش جادو روی صحنه ی زنده وجود نداشت. در ادامه خودتان متوجه سایر تغییرات خواهید شد.اپرای زیبای سیندرلا در دو پرده و به زبان ایتالیایی نوشته شده.
سینــــــــــــــدرلا
سیندرلا دختر مهربان و بی نوای قصه بعد از مرگ مادر عزیزش زیر دست ناپدری بدجنسش می افتد .
این مرد سنگدل زندگی را به کام نادختری اش زهر کرده و سیندرلا برای این که در خانه ی خودش لقمه نان و سرپناهی داشته باشد مجبور است کلفتی او و دخترانش را بکند. اما این همه ظلم و بی عدالتی ، نهال خوبی و مهربانی را در دل دخترک نخشکانده. سیندرلا هنوز هم به آینده امیدوار است و سختی ها را تحمل می کند در عین حال ناخواهری هایش کلوریندا و تیسبه حق او را می خورند و با در ناز نعمت خوش می گذرانند.
جویس دیدوناتو متزوسوپرانوی آمریکایی در نقش سیندرلا
روزی یک گدا در خانه ی آن ها می آید و تقاضای غذا می کند . کلوریندا و تیسبه به آن مرد اخم و تخم می کنند اما سیندرلا او را به داخل خانه آورده و با محبت به او خوردنی و نوشیدنی می دهد. بعد از رفتن آن گدا چند نفر از طرف حاکم شهر می آیند و جار می زنند که شاهزاده رامیرو _پسر حاکم _ قصد ازدواج دارد و تصمیم گرفته همسرش زیباترین دختر این سرزمین باشد . به همین منظور خانه به خانه در جستجوی یافتن دختر مورد نظرش می رود. اما در اصل یکی از همین کارگذاران، شاهزاده رامیرو است که در لباس مبدل ظاهر شده چون می خواهد صداقت و شرافت دختران پیش رویش را واقعا بشناسد. او از همان نظر اول مجذوب زیبایی و سر به زیری خاص سیندرلا می شود.
بالاخره شاهزاده هم وارد می شود ولی او در واقع دندینی _ خدمتکار شاهزاده است. کلوریندا و تیسبه شروع به خودنمایی و چاپلوسی می کنند و سعی می کنند از شاهزاده ی قلاّبی دلربایی کنند! دندینی هم که مثلا شاهزاده است تمام دختران خانه را به جشن رقص دعوت می کند. سیندرلا از ناپدری می خواهد اجازه بدهد او نیز در جشن شرکت کند. اما ناپدری بی رحم می گوید این مهمانی اشراف است و افراد زیردست و دون شأن حق شرکت ندارند! سیندرلا با ناراحتی گوشه ای غمبرک می زند که ناگهان گدایی که در ابتدای اپرا مورد محبت و دستگیری سیندرلا واقع شده بود دوباره سر می رسد. این مرد در حقیقت „آلیدرو” معلم شاهزاده رامیرو است که به دستور شاهزاده برای سنجش مهربانی و انسانیت دختران آن شهر خانه به خانه رفته و به شکل گدا درخواست کمک می کند. او به سیندرلا می گوید که به او کمک خواهد کرد تا او هم در مهمانی آن شب شرکت کند. او لباس پاره و مندرس گدایی اش را در آورده و لباس های درباری اش آشکار می شود! سیندرلا شگفت زده می گردد اما آلیدرو به او اطمینان می دهد که چون او قلب بزرگ و مهربانی دارد پاداش بزرگی در انتظار اوست.
بالاخره دون مگنیفیکو و دخترانش به مهمانی بزرگ شاهزاده می روند و دندینی با لباس های شاهزاده به آن ها خیر مقدم می گوید. کلوریندا و تیسبه در مقابل شاهزاده مدام خودشیرینی و جلب نظر می کنند. شاهزاده ی قلابی می گوید اگر او یکی از خواهرها را انتخاب کند ، خواهر دیگر حاضر است با خدمتکارش رامیرو ازدواج کند؟ ولی خواهرها رامیرو را مسخره می کنند او را یک آدم بی ارزش از طبقه ی پست جامعه می خوانند ! (آن ها نمی دانند که رامیرو شاهزاده ی واقعی است) در این هنگام اعلام می شود یک دختر زیبا ولی گمنام و ناشناس وارد مهمانی شده. سیندرلا با پیراهن زیبا و جواهرات قیمتی و ظاهری آراسته وارد می شود. چشم همگان مخصوصا خواهران بدجنس سیندرلا میخکوب زیبایی این دختر می شود.
دندینی که به جای شاهزاده خود را جا زده بعد از رقص با سیندرلا او را بیرون از مهمانی می برد. شاهزاده رامیروی واقعی گوشه ای مخفی شده و شاهد حرف های آن دو است. دندینی از سیندرلا تقاضای ازدواج می کند ولی سیندرلا می گوید عاشق خدمتکار او _ که درواقع شاهزاده ی واقعی _ است شده و برای دیدن او به قصر آمده. رامیرو خوشحال از شنیدن این جمله از مخفی گاهش بیرون جسته و او نیز به سیندرلا ابراز علاقه می کند. دیر وقت است و سیندرلا که بدون اجازه ی ناپدری اش به مهمانی آمده باید قبل از آن ها به خانه برسد. او هراسان رامیرو را ترک می کند اما یکی از النگوهایش را به رامیرو می دهد و از او می خواهد اگر واقعا دوستش دارد با این النگو پیدایش کند.
خوآن دیه گو فلورز ، تنور مکزیکی در نقش شاهزاده رامیرو
رامیرو تمام افرادش را بسیج می کند تا به دنبال آن دختر بروند. دندینی هم با بقیه می رود اما قبلش به دون مگنیفیکو می گوید که خدمتکار شاهزاده است!!! هههههههههههه قیافه ی دون مگنیفیکو دیدن داره!!! ههههههههههه! او که حسابی بازی خورده، عصبانی شده و داد و بیداد می کند . به این ترتیب او و دخترانش را از مهمانی بیرون می کنند!!! ههههه از آن روز به بعد شاهزاده، تمام خانه ها را به امید یافتن دختر رویاهایش جستجو می کند تا اینکه نوبت به خانه ی دون مگنیفیکو می رسد. به محض اینکه او و سیندرلا هم را می بینند همدیگر را می شناسند. او النگو را به دست سیندرلا می کند و دون مگنیفیکو و دخترانش در حیرت فرو می روند. دون مگنیفیکو به پای سیندرلا می افتد و شروع به چاپلوسی و تملق می کند. شاهزاده رامیرو می خواهد به جبران ستم هایی که این مرد به همسر آینده اش کرده او را مجازات کند ولی سیندرلا می گوید که آن ها را بخشیده و هیچ کینه ای از آن ها ندارد. اپرا با ازدواج سیندرلا و شاهزاده رامیرو و شادی و پایکوبی همگان خاتمه می یابد.
به جرئت باید بگم روسینی، نابغه ی اپراست! سیندرلا هم مث الباقی اپراهای زیبای او به نظر من واقعا فوق العاده ست. موسیقی، بی نظیره و مث همیشه نیاز به خوانندگان زبردست داره. جویس دیدوناتو متزوسوپرانوی آمریکایی بهترین سیندرلایی ست که تا حالا دیده شده. او با صدایی غنی و پر زنگ و توانایی خواندن کولوراتورا (آوازهای تند و سخت) فوق العاده ست. هرچند در اپرا همیشه شهرت سوپرانو ها بیشتر از سایر خوانندگان زن است اما همانطور که قبلا بارها گفتم روسینی به صدای متزو خیلی علاقه داشت. و حتی بم تر از آن کنترآلتو!!! نقش سیندرلا برای کنترآلتو نوشته شده که امروزه متزوسوپرانو ها آن را اجرا می کنند. متزو ها معمولا نقش های منفی می خوانند اما روسینی نقش های مثبت را به آن ها می سپرد و خدمتی ابدی و اساسی به متزوسوپرانوها کرد. همچنین خوآن دیه گو فلورز نیز پای ثابت اپراهای روسینی ست و این بار هم مث قبل با اجرای حیرت آورش در نقش شاهزاده رامیرو ثابت می کنه که یکه تاز و بی رقیبه!
بخش هایی از اپرای سیندرلا اثر روسینی
آواز سیندرلا با نام بیش از این غمگین نخواهم بود او این آریای زیبا را در صحنه ی اول می خواند. او عاشق خدمتکار شاهزاده شده (که در واقع شاهزاده ی خقیقی است) و می خواند که این عشق او را از همه ی غم ها آزاد خواهد کرد. این آریای محشر و فوق العاده سخت و مشکل رو با صدای خارق العاده ی جویس دیدوناتو بشنوید. از دستش ندید.
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
آواز زیبای شاهزاده رامیرو به نام قسم می خورم پیدایش کنم! ... از اسم آریا معلومه که رامیرو بعد از مهمانی می خواهد به دنبال دختری بگردد که عاشقش شده! همان دختری که النگو به دستش بخورد! این آریا رو با صدای حیرت آور خوآن دیه گو فلورز بشنوید. وای از قدرت این مرد! اون خارق العاده ست! این آریا رو از دست ندید!
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
دوئت عشقولانه ی سیندرلا و شاهزاده رامیرو با صداهای زیبای جویس دیدوناتو و خوآن دیه گو فلورز. عالیهههههه
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
و آریای ناپدری بدجنس! مهمانی نزدیک است! در این آریا دون مگنیفیکو به دخترانش سفارش می کنند که تا می توانند به خودشان برسند و تلاش کنند تا یکی از آن ها قاپ شاهزاده را بدزدند و خانواده ی آنان عضو خانواده ی سلطنتی شود! او از همین حالا در رویای اشرافی شدن فرو رفته و خودش را پدر ملکه می بیند! این آریا بسیااااااااااااااار زیباست.
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
امیدوارم که لذت برده باشین... رام رام
علاقه مندي ها (Bookmarks)