0
جنگ جهانی سوم
شبی رنجيده خاطر شد ز من يار
نثارم كرد نامربوط بسيار
كه من شايسته ی شاهنشهانم
نه مثل تو گدای كوچه بازار
كسی مثل سزار امپراطور
و يا سلطان ايرانی خشايار
مرا بهرام و كيكاووس لايق
جم و خاقان و اسكندر سزاوار
اسير خال من جمشيد و بيژن
تزار روس در مويم گرفتار
اگر بودم زمان خسرو پرويز
كجا مي گشت شيرين را خريدار
اگر با من اتلو آشنا بود
كجا دزدمونا مي شد ورا يار
اگر قيصر مرا مي يافت ، مي كرد
خراج ملك خود را بر من ايثار
مرا مي ديد اگر شاه بخارا
خودش را روز و شب مي كشت صد بار
كجا بودي ببيني مي شدم من
زن عقدي نادرشاه افشار
كلات نادري مهريه ام بود
مرا پشت قباله دشت زنگار
ز من مي كرد فوري خواستگاري
نشاني داشت ارمحمود سردار
به راضي كردن من شاه عباس
چهل بار شتر مسكوك دينار
مرا گر ناصرالدين شاه مي جست
برايش سوگلي بودم به دربار
مرا مي برد با خود چين و ماچين
بدون شك امير قوم تاتار
بله ، تيمور لنگ از عشق رويم
پياده مي دويد از ري به خوانسار
***
به او گفتم : همه شاهان فدايت
به جز آقا محمد خان قاجار
در آن تاريخ كاندر جزوه ي تست
شده عاشق روي عاشق تل انبار
همان بهتر در اين دور و زمانه
شه و شاهي بر افتاده به ناچار
و گرنه جنگ هفتاد و دو ملت
به پا مي گشت و مي شد كشت و كشتار
براي سومين جنگ جهاني
بود كافي قر و قمبيل سركار
علاقه مندي ها (Bookmarks)