درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمـنی بر کن که رنج بی شــمار آرد
نمایش نسخه قابل چاپ
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمـنی بر کن که رنج بی شــمار آرد
دلا دیدی که خورشید از شب سرد
چو آتش سر ز خاکستر برآورد
زمین و آسمان گلرنگ و گلگون
جهان دشت شقایق گشت از این خون
..سایه..
نـسـیم نفس دوست به من خورد و چه خوشبوست
هـمـیـن جـاسـت، هـمـیـن جـاس، هـمه خانه بگردید
نـوایـی نـشـنـیـده سـت کـه از خـویـش رمـیـده ست
بــه غــوغــاش مــخــوانــیـد، خـمـوشـانـه بـگـردیـد
در اين فكرم كه خواهي ماند با من مهربان يا نه؟
به من كم مي كني لطفي كه داري اين زمان يا نه؟
:12:
هــوای بــاغ گـل سـرخ داشـتـیـم و دریـغ
کـه بـلـبـلـان هـمه زارند و برگ ها زردست
شـب اسـت و آیـنـه خـواب سـپیده می بیند
بـیـا کـه روز خـوش مـا خـیـال پـروردسـت
دهـان غـنـچـه فـروبـسته ماند در شب باغ
که صبح خنده گشا روی ازو نهان کردست
چـه هـا کـه بـر سـر ما رفت و کس نزد آهی
بـه مـردمـی که جهان سخت ناجوانمردست
تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل
باری به غلط صرف شد ایام شبابت
تا درخت دوستی برگی دهد
حالیا رفتیم و تخمی كاشتیم
مــریــد پــیــر دل خــویــش بـاش ای درویـش
وز او بـــه بـــنـــدگـــی هــیــچ پــادشــاه مــرو
مـــبـــاد کـــز در مـــیــخــانــه روی بــرتــابــی
تـــو تــاب تــوبــه نــداری بــه اشــتــبــاه مــرو
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
دریــغ عــهــد شــکــر خـواب و روزگـار شـبـاب
چــنـان گـذشـت کـه انـگـار هـر چـه بـود نـبـود
دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم
دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم
می برزند ز مشرق، شمع فلک زبانه
ای ساقی صبوحی! دردِ میِ شبانه
عقلم بدزد لختی، چند اختیار و دانش؟
هوشم ببر زمانی، تا کی غم زمانه؟
..سعدی..
هــزار ســال ز مـن دور شـدسـتـاره ی صـبـح
ببین کزین شب ظلمت جهان چه خواهد دید
نــدانــم آن کــه دل و دیـن مـا بـه سـودا داد
بـهـای آن چـه گـرفت و به جای آن چه خرید
دست در دامن مولا زد در
که علی بگذر و از ما مگذر ...
روا مــدار کــه پــیــوســتــه دل شــکــســتـه بـود
دلــی کــه ســایــه بــه زلــف تــو بـسـت ای سـاقـی
یــار ســود از شــرفــم ســر بــه ثـریـا و دریـغـا
کـه بـه پـایـش سـر تـعـظیم به شکرانه نسودم
«استادشهریار»
مــن شــکــســتــه ســبــو چــاره از کــجـا جـویـم
کــه ســنـگ فـتـنـه سـر خـم شـکـسـت ای سـاقـی
- - - Updated - - -
مــن شــکــســتــه ســبــو چــاره از کــجـا جـویـم
کــه ســنـگ فـتـنـه سـر خـم شـکـسـت ای سـاقـی